این ادعا وجود که میانگین دوندگی در فوتبال ایران حدود ۶ کیلومتر است.
عدهای از مربیان هم بارها اعلام کردهاند بواسطه برخی از آنالیزهایی که
داشتهاند، به این یافتهها در لیگ برتر فوتبال دست یافتهاند. مسئولان
سازمان لیگ هم مدعی شده بودند با اجرای طرح کاهش میانگین سنی بازیکنان لیگ
برتر و دسته اول، میزان دوندگی فوتبال ما افزایش پیدا کرده است.
البته قطعا این کاهش سن بر افزایش میزان دوندگی بازیکنان بیتاثیر نبوده
اما سوال اصلی این است که آیا واقعا میزان دوندگی بازیکنان ما ۶ کیلومتر
است؟ جالب اینکه عدهای پا را فراتر گذاشته و این مقدار را ۴ کیلومتر
دانستهاند! این مسئله دستاویزی شده برای اینکه انتقادها به سمت لیگ ما
روانه شود.

آنالیز جسمانی بازی فوتبال یا از طریق نرمافزارهای پیشرفته و گرانقیمت انجام میشود، یا از طریق GPSهای
ورزشی یا به طور سنتی و دستی که با دیدن تصاویر ویدئویی بازی و ثبت عملکرد
هر فرد به شکل صحنه به صحنه که این روش بسیار زمانبر است. حالا اینکه این
آنالیزها و تجزیه و تحلیلها در فوتبال ما که نتایج دوندگی را بر چه
اساسی ۶ کیلومتر نشان داده مشخص نیست اما هر چه که هست، به جرات میتوان
گفت با احترام به تلاشهای صورت گرفته این نتایج ایراد دارد. ۹۰ دقیقه بازی
فوتبال و ۶ کیلومتر دوندگی یعنی به عبارتی به ازای هر ۱ دقیقه، حدود ۶۶
متر فعالیت یا راه رفتن بر روی تردمیل با سرعت 4 کیلومتر!
چنین فعالیتی از عهده یک فرد تمرین کرده معمولی هم برمیآید، پس به هیچ
عنوان منطقی و عقلانی نیست که این میزان دوندگی را منسوب به لیگمان کنیم.
به نظر میرسد آنالیزهایی که در این مورد صورت گرفته، ایرادات اساسی دارد.
میزان دوندگی در فوتبال ایران چقدر است؟

آیا از توضیحات داده شده اینطور استنباط میشود که میزان دوندگی در
فوتبال ما در حد استانداردهای بینالمللی است؟ پاسخ منفی است. میزان دوندگی
در فوتبال ما از حد استانداردهای بینالمللی پایینتر است اما نه در حد
چیزی که ادعا میشود. متاسفانه به دلیل عدم وجود دستگاهها و نرمافزارهای
دقیق و پیشرفته، اطلاعات دقیق و جامعی از میزان دوندگی فوتبالیستهای ما در
دسترس نیست اما به جرات میتوان ادعا کرد میزان دوندگی در فوتبال ما در
بدترین حالت ممکن حدود ۷ کیلومتر است. به نظر میرسد که دوندگی بین ۸ تا
۱۱ کیلومتر به طور میانگین در فوتبال ما وجود دارد که البته این مقدار از
مقادیر فوتبال روز دنیا کمتر است. هنگامی که شما مقالات و پژوهشهای علمی
را برای سال ۲۰۰۵ را مطالعه میکنید، میزان دوندگی در فوتبال بین ۱۰ تا ۱۲
کیلومتر اعلام شده بود. این مقدار در تحقیقات علمی سال ۲۰۱۰ به ۱۰ تا ۱۳
کیلومتر رسیده. در جامجهانی ۲۰۱۴ این مقدار دوندگی بیشتر هم شد. در همین
جام مایکل برادلی، هافبک میانی تیم ملی آمریکا در بازی مقابل بلژیک طی ۱۲۰
دقیقه 16.7 کیلومتر دوید. با توجه به این آمار میتوان گفت میزان کل دوندگی
در فوتبال ما به نسبت فوتبال روز دنیا کمتر است اما این اختلاف فاحش و
اساسی نیست. تردیدی نیست که فوتبال ما در بخش دوندگی نیاز به پیشرفت دارد
اما مشکلاتی اساسیتری در مسائل جسمانی فوتبال ما به چشم میخورد.
مشکل اساسی در آمادگی جسمانی فوتبال ایران در چیست؟
براساس تحقیقات علمی، میزان کل دوندگی در فوتبال به فعالیتهای با شدت
پایین، متوسط و بالا تقسیم میشود؛ (جزئیات دیگری در این بحث وجود دارد که
خارج از حوصله این مطلب است). پژوهشها نشان دادهاند که اگر چه از کل زمان
بازی درصد بالایی در شدتهای پایین انجام میشود (حدود ۸۰ درصد) اما کلید
اصلی موفقیت از منظر جسمانی در بازی فوتبال فعالیتهای با شدت بالاست.

میزان این فعالیتها از کل زمان بازی حدود ۱۰ درصد است اما عاملی بسیار
تعیینکننده در نتیجه بازی است. مشکل فوتبال ما از منظر جسمانی کمتر بودن
سهم فعالیتهای با شدت بالا از میزان کل دوندگی و کل زمان بازی است. سرعت
کمتر بازی تیمها و فواصل استراحتی بیشتر بین فعالیتهای شدید برای هر
بازیکن، کاملا گویای این مطلب است. افزایش و بهبود فعالیتهای شدید به این
معناست که تیم شما در طول ۹۰ دقیقه مدت زمان بیشتری را با شدتهای بالاتری
تحرک دارد و این به جز اینکه بر تیم حریف فشار مضاعف و برای تیم خودی برتری
را به همراه دارد، معنای دیگری نخواهد داشت. فوتبال ما نیاز دارد تا در
این موضوع بهبود قابل توجهی پیدا کند.
راهکارهای بهبود فعالیتهای با شدت بالا
تمام مقالات علمی روز فوتبال جهان بر چند متد تمرینی مهم تاکید دارند:
۱- تمرین با شدت بالا (High-Intensity Training)
۲ – تمرین در محوطه کوچک (Small-Sided Games)
۳- تمرین در سرعتهای مکرر (Repeated-Sprint Ability)
وقتی تمرینات تیمهای مطرح فوتبال دنیا را پیگیری میکنیم، متوجه میشویم
که اغلب تمرینات این تیمها بر اساس همین متد است. تمرینات با شدت بالا در
انواع گوناگون (بدون توپ و با توپ) و با اهداف مختلف (بهبود توان هوازی و
بیهوازی) انجام میشود. بالابردن آستانه بیهوازی، سرعت در آستانه
بیهوازی و حداکثر اکسیژن مصرفی از طریق این تمرینات عملی است.
این فاکتورها همگی در بهبود فعالیتهای با شدت بالا نقش اساسی و حیاتی
دارند. همچنین تمرینات محوطه کوچک یا به عبارت عامیانه دروازه نزدیک،
درصورتیکه به خوبی سازماندهی و هدفگذاری شوند در بهبود این فاکتورها و
افزایش فعالیتهای با شدت بالا نقش مهمی خواهند داشت.
این تمرینات با توجه به گستردگیشان، هم اهداف تکنیکی- تاکتیکی و هم اهداف
جسمانی تیمهای فوتبال را به خوبی فراهم میکنند. دور زمین دویدنهای
طولانیمدت یک متد کاملا سنتی (و شاید منسوخ شده) است که در فوتبال امروز
نقشی ندارند.
برای اثبات این ادعا میتوان دو سوال اساسی از مربیان پرسید: چطور میتوان
یک تیم را طی ۶ تا ۸ هفته آمادهسازی با تمریناتی یک بعدی بهبود داد؟ چطور
میتوان یک تیم را در طول مسابقات آماده نگه داشت؟

فاکتورهای زیادی در فوتبال هستند که نیاز به تمرین و تکرار دارند تا بهبود
پیدا کنند. تمرینات پیچیده یا ترکیبی، امروزه نقش مهمی در برنامههای
تمرینی تیمهای فوتبال دارند. بهبود چندین مهارت و فاکتور که مورد نیاز
فوتبال است، فقط از طریق یک چنین تمریناتی بر میآید، پس بیدلیل که نیست
تمرینات دروازه نزدیک امروزه بخش اساسی تمرینات تیمهای فوتبال را تشکیل
میدهند، چرا که ماهیت آنها باعث بهبود عوامل مختلف جسمانی، تکنیکی و
تاکتیکی است.
نتیجهگیری
فوتبال ایران مشکلات اساسی و غیرقابل کتمانی دارد اما بر رفعشان باید به
درستی آنها را شناخت و بعد برای حل این مشکلات اقدام کرد. بر اساس تصور و
فرض و گمانهای غلط هیچ مشکلی قابل حل نیست. ساختار و امکانات سختافزاری
فوتبال ما به نسبت رقبایمان بسیار ضعیف است. تا زمانی که این مشکلات رفع
نشود، خواستن یک فوتبال مدرن با استانداردهای بینالمللی فقط یک توهم است.

مشکلات فوتبال ایرانی فقط مشکل تمرینی و مربیگری نیست؛ همانطور که مربیان
نیاز دارند دانش خود را افزایش دهند و بهترین روشها را برای تیمهای خود
به کار بگیرند، امکانات و ساختار فوتبال نیز بایستی به طور اساسی و قابل
توجهی بهبود پیدا کند. در غیر این صورت این عرصه رقابت مانند جنگ بین تانک و
تفنگ آبپاش است!
امروز نیاز ورود نرمافزارهای آنالیز گرانقیمت، تجهیزات و امکانات پیشرفته، GPSهای ورزشی، Beltهای تیمی، روشهای نوین تمرینی و ریکاوری و... بیش از پیش در فوتبال ما حس میشود.